مادر بود. مادرِ همان پسری که از زیر قرآن رد کرد و به بدرقهاش، کاسهای آب فرستاد اما وقتی به استقبال همان پسرش آمد که افق بر زمین و عمود برآسمان در شکوه شهادت به جاودانگی رسیده بود یکباره شد "مادرِ یک ملت". مادری با بیشمار پسران و دخترانی که بر جغرافیای معرفتی شهادت، زیست میکنند. چادر این مادر دیگر به اندازه "رواندازِ" یک فرزند نیست بلکه "کساء" بزرگی است که برای همه فرزندان، جا دارد. آنان شان مادری دارند برای همه ما اما این که ما چقدر شکوه فرزندیشان را مادر منبع
درباره این سایت